اگر به خانه من امدی چراغ نیار...
قناریانه اگر می وزد ترانه ی من به شوق توست، تو ای آخرین بهانه ی من حیاط را همه گل کاشتم که بو ببری بزن به جاده ی شب بو، بیا به خانه ی من اگر به خانه ی من آمدی چراغ نیار که ماه قهر کند باز از آشیانه ی من درخت های سپیدار، سر به شانه ی هم نگاهشان کن و بگذار سر به شانه ی من من و تو ایم جهان؛ بی نهایت و زیبا جهان اگر افق توست تا کرانه ی من من از قبیله ی صیاد های خوشبخت ام کسی به جز تو نزد لب به آب و دانه ی من به راه سادگی و جاده ی خیال بزن که می رسی به غزل های عاشقانه ی من مهدی فرجی/«شب بی شعر»/انتشارات تکا ...
نویسنده :
مامان سوده
16:34